قوطی بگیر و بنشان

گاهی بین دوستان و آشنایان یا همسایگان، واژه‌ای یا جمله‌ای که قرار و مدار نانوشته‌ایست، برقرار است که با استفاده از آن پی به منظور نهائی یکدیگر می‌برند. یکی از آن جمله‌های این چنینی (قوطی بگیر و بنشان) است یا بود.

گاهی بین دوستان و آشنایان یا همسایگان، واژه‌ای یا جمله‌ای که قرار و مدار نانوشته‌ایست، برقرار است که با استفاده از آن پی به منظور نهائی یکدیگر می‌برند. یکی از آن جمله‌های این چنینی (قوطی بگیر و بنشان) است یا بود.

همیشه خانم خانه، حتّی با داشتن فرزند کم و سن سالِ دست و پاگیر، مجبور به انجام کارهای خانه بود، و برای آن که فرزندش با مراجعه مکرر به او مزاحم کارش نشود، اسباب‌بازی ای به او داده و بچه را روانه حیاط خانه می‌کرد تا بتواند به کارهای روزانه خود برسد. گاهی مخصوصاً در زمستان‌ها که هوا سرد بود و صلاح نبود که بچه را روانه حیاط خانه بکنند، به بچه می‌گفتند برو خانه فلان همسایه و به او بگو مادرم گفته: (آن قوطی بگیر و بنشان) را به من بده تا برای مادرم ببرم. وقتی بچه به خانه همسایه مراجعه می‌کرد و خانم همسایه این جمله را از بچه می‌شنید، متوجه موضوع میشد و بچه را به داخل خانه برده و او را در جای مناسبی می‌نشاند و قدری تنقلات از قبیل نخودچی و کشمش یا گندم و شاهدانه برای بچه می‌آورد و به او می داد و به بچه می گفت: الان یادم نیست که آن قوطی را کجا گذاشته‌ام، همین جا بنشین و این نخودچی کشکش را بخور تا بروم بگردم و آن قوطی را پیدا کنم و به تو بدهم تا برای مادرت ببری. بچه هم با دیدن نخودچی و کشمش یا گندم و شاهدانه همان جا می‌نشست و مشغول خوردن آنها میشد و خانم همسایه هم به دنبال انجام کارِ خانه خود می‌رفت. مدتی که می‌گذشت، یا مادر بچه به دنبال بچه‌اش می‌آمد یا این که خوراکی‌های بچه تمام می‌شد و بچه بی‌قراری می‌کرد و به دنبال زنِ همسایه می‌رفت تا قوطی را از او بگیرد. زنِ همسایه به بچه می‌گفت: برو به مادرت بگو (قوطی را پیدا نکردم). و بچه به خانه خودش می‌رفت و پیغام زنِ همسایه را به مادرش می‌داد.

همین پیغام چند حرفی که یک قرار و مدار نانوشته بین مادران بود، کافی بود تا زنِ همسایه بداند که بچه در این زمان، مزاحم کار مادرش است و لازم است که یک جوری سرِ بچه را گرم کند تا مادر بچه به کارهای خودش برسد که به ترتیب فوق عمل می‌شد.

این شیوه‌ای بود تا مادران بتوانند بدون مزاحمت بچه کوچکِ دست و پاگیر، به کارهای روزمره خود برسند.