نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
ریشهیابی زمینههای انحطاط دولت صفویه (از آغاز تا فروپاشی) نوشتۀ محسن بیگدلی منتشر شد.
بیگدلی در مقدمۀ این کتاب چنین نگاشته است: سقوط اصفهان و غلبۀ افغانها بر ایران بیتردید یکی از وقایع دردناک و قابلتأمل در تاریخ ایران است و مسئولیت سیاسی آن نیز در بیشتر منابع بر عهدهٔ شاه سلطانحسین صفوی نهاده شده است. اما باید این حقیقت را در نظر داشت که سقوط و انحطاط ساختاری سیاسی مستلزم شکلگیری و تقابل مجموعهعلل در طول زمان است. از این منظر نمیتوان سقوط حکومت عظیمی چون صفویه را معلول یک علت، یک نفر و یا یک دورهٔ زمانی خاص از آن حکومت دانست. در واقع، مجموعهعلل درونی و بیرونی لازم است تا روند انحطاط یک حکومت شکل بگیرد.
مهمترین ویژگی حکومت صفویان ایجاد ساختار سیاسی یکپارچه و پایا پس از قرنها ازهمگسیختگی سیاسی در ایران بود که سبب استمرار دو دهه نظام سیاسی، سنت و فرهنگ ایرانی شد. به گفتهٔ رویمر، این دوره شاخصهایی داشت که آن را از سایر دورهها متمایز میکرد: احیا و استمرار سنت پادشاهی، شکلگیری جغرافیای تاریخی ایران، شکلگیری نهادهای نظامی و سیاسی جدید، توسعهٔ مذهب تشیع به مثابهٔ مذهب رسمی، ترویج اسلام ایرانی، نفوذ و تعالی زبان فارسی در سیاست و دیوان، رشد و تحول فرهنگی بهویژه در زمینهٔ معماری و حیات فکری.
تاریخ حکومت رسمی صفوی با بر تخت نشستن شاه اسماعیل (۹۰۷ _ ۹۳۰ق) آغاز شد، در دورهٔ شاه عباس به اوج و با شکست شاه سلطانحسین از افغانها به پایان رسید. هر کدام از این سه مرحله ویژگیهایی داشتند که آن را از دورههای دیگر متمایز میکرد. اما فرایند واحدی نیز از ابتدای دورۀ صفویه و بهویژه با سلطنت شاه اسماعیل آغاز شد، در دوره شاه عباس اول به اوج رسید و در دورهٔ شاه سلطانحسین به انحطاط کشیده شد؛ و آن ساختار سیاسی حکومت صفوی بود که بهرغم استمرار ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در دورههای بعد، نتوانست ادامه یابد و با حملهٔ افغانها به پایان رسید. در این سه دوره ساختار سیاسی حکومت صفویه بهرغم آغاز و رشد در دو دورهٔ اول، در دورهٔ سوم به انحطاط کشیده شد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با شمردن ویژگیهای خاص هر دوره تأثیر آنها را در شکلگیری دورهٔ سوم (انحطاط صفوی) بررسی کرد.
از این دیدگاه، مورخان دورهٔ شاه اسماعیل را به چهار دوره تقسیم میکنند: تغییر و بدعت دینی همزمان با شکلگیری فرمانروایی صفوی بر پایهٔ مذهب تشیع و فرهمندی؛ استقرار حکومت بر پایهٔ دو عنصر ایرانی (تاجیک) و ترکمان (ترک) در ارتش و نظام اداری صفوی؛ سرکوب آشوبهای داخلی و تهاجم خارجی که به نبرد چالدران منتهی شد. در این جنگ سپاه صفوی شکست خورد و مهمترین پیامد آن برای شاه اسماعیل شکلگیری دورهٔ چهارم از سلطنت او یعنی از دست دادن شخصیت فرهمندی وی بود که نقطۀ عطفی در دوران او محسوب میشود و این امر سبب دوریگزینی او از امور کشوری شد.
تهماسب در ۹۳۰ قمری جانشین پدرش، اسماعیل، شد. او ابتدا تحت قیمومت یکی از امرای قزلباش بود، سرانجام پس از ده سال توانست اقتدار خود را به مدت ۵۲ سال تداوم بخشد. مهمترین ویژگی حکومت او تثبیت مرزهای کشور و ایجاد ثبات پایدار بود. در روزگار او ازبکان پنجبار به خراسان حمله کردند و عثمانی هم در زمان سلطان سلیمان دوم چهاربار ایران را عرصهٔ تاختوتاز خود قرار داد. این شرایط سرانجام به صلح آماسیه با عثمانی و همچنین شکست ازبکان انجامید.
دورۀ دوم با حکومت شاه عباس اول آغاز شد. شاه عباس اول دولت صفوی را از دولتی ترکی _ ایرانی به جامعهای چندفرهنگی تغییر داد، هر چند آغازگر سیاست تغییراتجمعیتی را باید شاه تهماسب اول دانست که عناصر نژادی جدیدی را از مناطق قفقاز به ایران کوچ داد و بخشی از آنها تحت عنوان غلامانخاصۀ شریفه به خدمت دولت صفوی درآمدند. این سیاست در دورۀ شاه عباس اول به اوج رسید. شاه عباس حکومت سرزمینی را به ارث برد که بخش اعظم قلمروِ آن را عثمانی و ازبکان اشغال کرده بودند و قزلباشان صاحب قدرت بدون چونوچرا بودند. شاه عباس در مدتی کوتاه موفق شد قزلباشها را مطیع کند و دشمنان خارجی را از مرزهای ایران بیرون کند. مهمترین ویژگیهای دورهٔ حکومت او را میتوان قدرت متمرکز، امنیت مرزها، ایجاد زیرساختارهای جدید، حمایت از فرهنگ و معماری، ایجاد ثبات عمومی، شکوفایی اقتصاد و درعینحال به سبب تمرکز قدرت در دست شاه، تربیت نکردن شاهزادگان برای امور حکومتی دانست.
میراثی که شاه عباس هنگام مرگ برای صفیمیرزا باقی گذاشت کشوری بود با مرزهای گسترده که از بغداد تا قندهار و از خراسان تا جزایر هرمز امتداد داشت. او توانست با بهرهگیری از نیروهای فعال و کارآمد، که از مرکز قدرت هم دور بودند، نیروهای نظامی را مهار و قزلباشهای وفادار به خود را از امیران چپاولگر جدا کند و با یاری قدرت نظامی توانمندی که ایجاد کرد غرب و شرق کشور را از حملات عثمانی و ازبکان خلاص کند و با استفاده از موقعیتهای مناسب با قدرتهای رقیب عثمانی در اروپا ارتباط برقرار کند و مناسبات تجاری و بازرگانی فراهم کند. اما پس از مرگ شاه عباس قدرت و شکوه صفوی، در مدتی کمتر از یکصد سال، با بیکفایتی اخلافش به انحطاط و سرانجام به نابودی کشیده شد؛ چرا که بهرغم ساختار ظاهری محکم حکومتی، ساختار انسانی آن ضعیف بود و یارای ادارهٔ این قلمرو عظیم را، که مهمترین ویژگی آن تنوع فرهنگی و مذهبی بود، نداشت.
نقاشی سغدی نوشتۀ گیتی آذرپی
هنر اورارتویی نوشتۀ گیتی آذرپی
آرشام و جهان او اثر کریستوفر توپلین و جان ما است که درباره اسناد اداری هخامنشیان در الفانتین مصر است. جلد سوم را از پیوند زیر دریافت کنید.
آرشام و جهان او اثر کریستوفر توپلین و جان ما است که درباره اسناد اداری هخامنشیان در الفانتین مصر است. جلد دوم را از پیوند زیر دریافت کنید.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه